معنی برجستگی لاستیک

لغت نامه دهخدا

برجستگی

برجستگی. [ب َ ج َ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب). برجسته بودن. (فرهنگ فارسی معین). || جهندگی. (ناظم الاطباء). || (اِ) بلندی. (فرهنگ فارسی معین).
- برجستگی های بدن، نقاطی از بدن که برجسته نماید مانند پستان. (فرهنگ فارسی معین).
|| طاول و بثره و جوشش. (ناظم الاطباء).


لاستیک

لاستیک. (از فرانسوی، اِ) کلمه ٔ ساخته ٔ ایرانیان مأخوذ از الاستیک فرانسوی. چرم گونه ای از کائوچو.

تعبیر خواب

لاستیک

لاستیک غیر از (تایر) اتومبیل است. البته تایر را هم از لاستیک درست می کنند اما لاستیک در اینجا به معنی جنس لاستیک است که ماده ای است نرم و پر مصرف. لاستیک در خواب های ما نشان دهنده نرمش و ملایمت و قابلیت انعطاف شدید است. - منوچهر مطیعی تهرانی

فرهنگ عمید

برجستگی

برآمدگی، بالاآمدگی، بلندی،


لاستیک

مادۀ جامد، قابل ارتجاع وانعطاف‌پذیر که در تهیۀ روکش چرخ وسایل نقلیه و مانند این‌ها کاربرد دارد،
رویۀ چرخ اتومبیل و وسایل نقلیه، تایر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

برجستگی

برآمدگی، تحدب، بلندی، امتیاز، برتری، تشخص، تمایز، عمدگی، اهمیت

فارسی به آلمانی

برجستگی

Snob (m), Chef (m), Leiten

فارسی به عربی

برجستگی

اشعر بالارتیاح، انتفاخ، رییس

فرهنگ فارسی هوشیار

برجستگی

بلندی، جهندگی


لاستیک

فرانسوی رویی رویه ی چدخ در خودرو (اسم) چرم مانندی از کائوچو، رویه چرخ وسایط نقلیه (مانند اتومبیل) . کشدار، رویه ی چراغ اتومیبل و بعضی از وسایل نقلیه

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ معین

لاستیک

[فر.] (اِ.) ماده چرم مانند که از شیره بعضی گیاهان گرفته می شود و پس از یک رشته اعمال صنعتی برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود.

معادل ابجد

برجستگی لاستیک

1216

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری